ایستاده ام
بگـــذار ســـرنوشـــت
راهـــش را بـــرود
بگذار زمین و زمان
زیر و رو شود
مـــن ،
همیــن جا ،
کنار قـــول هـایت ،
درســــت روبــروی دوســـت داشتـــنت
مقابل چشمان سیاهت ،
با همه نبودنت
محـــــکم ایــستاده ام ...
بیا ایمان بیاوریم به آغاز فصل زرد چشم های سیاه من هم ارزانی تو
روزها می گذرد حادثه ها می آیند او که هست مهم نیست ...
بیا ایمان بیاوریم به آغاز فصل زرد
چشم های سیاه من هم ارزانی تو
روزها می گذرد حادثه ها می آیند
او که هست مهم نیست ...