همواره عشق بیخبر از راه می رسد
چونان مسافری که به ناگاه می رسد
پا می نهد به اشک و به مژگان تدارکش
چون وقت آب و جاروی این راه می رسد
ای بی کمین گرفته پلنگان دربه در
آهوی تو کی به کمین گاه می رسد
هنگام وصل ماه به باغ بزرگ شهر
وقتی که سیب نقره ای ماه می رسد
پی نوشت : شاعرش را نمی دانم کیست ترانه اش را کورش یغمایی می خواند در پاسخ به کامنت آنا در پست قبل نوشتم
تنهایی یعنی
اینکه گوشیت رو برداری
400 شماره ای که ذخیره کردی یکی یکی نگاه کنی
.
.
.
و کسی رو پیدا نکنی که بتونی 10 دقیق بهش زنگ بزنی و باهاش درد دل کنی بدون اینکه نگران باشی که بعدا سرزنشت می کنند .
پی نوشت : این روزها مواظبم شارژ گوشیم تموم نشه شاید یه اس ام اس رسید .
دیر کرده ای !
شاید هم دیر نکرده ای !!
نمی دانم !!!
از وقتی رفته ای ساعتها کار نمی کنند !!!!
قلب من هم ....
درباغ دلم جوانه ای باید و نیست
شوق غزل و ترانه ای باید و نیست
خواهم که تورا بینم و اما چه کنم
دیدار تو را بهانه ای باید و نیست
چند روز است به تو زنگ نزده ام دنبال بهانه می گردم تا قضایش را بجا بیاورم
پی نوشت : دوری دوستی نمی آورد ، دلتنگی می اورد
وقتی کشتی نوح آماده شد از هر موجودی به آن وارد شدند ولی حضرت نوح از ورود عقرب ممانعت کرد . عقرب به خدا نالید که تو مرا بدنسان خلق کرده ای ولی پیامبرت نمی خواهد وارد کشتی شوم آیا اراده تو بر نابودی من است؟
خداوند به نوح فرمود چرا از ورود مخلوق من جلوگیری کردی؟
نوح پاسخ داد ترسیدم به سایر ساکنان کشتی صدمه بزند . سپس خداوند به نوح دعایی آموخت تا از نیش عقرب در امان باشد.
عقرب بودن این وضعیت را دارد مخصوصا اگر یک عقرب (آبانی ) متولد سال اژدها هم باشی آنوقت دیگر نور علی نور است.
در دنیا دو مدل آدم وجود دارد یکی نابرده رنج گنج می برد و یکی باید خونش خشک شود تا یک موافقت ساده بگیرد به بلد بودن قواعد بازی و پارتی بازی هم نیست گاهی آدم پارتی هم دارد اما نمی شود نمی شود که نمی شود.
نحوست بخت عقرب از یک طرف اژدها بودن هم خود داستانی است .
اژدها که باشی همیشه یک پایت توی بهشت است یک پایت توی جهنم و خودت همیشه بین ایندو سرگردان!
نه درست و حسابی اینوری هستی نه آنوری نه درست دنبال علمی نه ثروت نه یک اصلاح طلب درست و حسابی هستی نه یک محافظه کار منصف نه یک مبارز راه آزادی نه یک کفتار چسبیده به مردار متعفن دنیا!
خلاصه آش شله قلمکاری است
به قول یکی از دوستان آدمی طرفه موجودی است.
پی نوشت:
از چشم خود بپرس که ما را که می کشد جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست
عاشق شده ای ای دل غمهات مبارک باد
زنجیر جنون ای دل بر پات مبارک باد
از دیده گهر ریزی از سینه شرر ریزی
لعل و گهر و یاقوت از خون جگر ریزی
دارا شده ای ای دل اغنات مبارک باد
عاشق شده ای ای دل غمهات مبارک باد
گه عاقل و فرزانه گه عاشق و دیوانه
گه دیر و حرم گردی گه بر در بتخانه
سالک شده ای ای دل رهبات مبارک باد
عاشق شده ای ای دل غمهات مبارک باد
پی نوشت : یک نظر دیدن تو سعادتی است ، لرزش دستهایم را مخفی می کنم با لکنت زبانم چه کنم خدا کند سلام خداحافظ را درست و به جا ! گفته باشم
کتاب کوروش کبیر به تحقیق و ترجمه
استاد باستانی پاریزی
لطفا در انتشار این کتاب که با مجوز استاد باستانی پاریزی برای مطالعه عموم بصورت کتاب الکترونیکی درآمده است اهتمام ورزید.
برای دریافت نسخه PDF کلیک کنید
یادم هست وقتی مرحوم پدربزرگم کار خطاییی می کرد مادر بزرگم با لحنی سرزش آمیز و با تاسف سری تکان میداد و میگفت : از جوانی تا پیری از پیری تاکی ؟
واقعا تاکی ؟
اول از همه از خودم می پرسم بعد از شما
واقعا تاکی ؟
پی نوشت : فعلا تا اینترنت تبدیل به اینترانت نشده لذت ببرید.
با شما مردم چه بگویم
با شما که
ده ساله هایتان از سی دی ها و گیم ها
بیست ساله هایتان از موبایل و نامه های عاشقانه
سی ساله هایتان از ماشین و ازدواج
چهل ساله هایتان از خانه و سفر به خارج
پنجاه ساله هایتان از اوره و چربی و فشار خون صحبت می کنند
و شصت ساله هایتان به مردگان درود می فرستند
به شما مردم چه بگویم
ای عقل های هفتاد ساله مرا یاری کنید